گاد دمن ، اسمایلی اس ام اس ، چشامون کور شد بس که زل زدیم به اون لست سین لعنتی ۲۲:۲۰ ، هوامونو ندارین چرا؟
حنجره چشامون پاره شد از بس نعره زد که بیااااااااااااااا ، کجایی تو بی من؟ رفیق لعنتی ...
درست روزی که عکسشو میذاری جلوت و های های گریه میکنی ، یه نشونه ازش ببینی ...
باید شکر کنم خدا رو؟ که بهم نشون داد تو این بدترین روزای زندگیم که اینهمه احساس تنهایی میکنم هنوز یکی هس که به یادمه ... یا نه اول این اشکهای سرازیر شده رو پاک کنم تا کسی نیومده ببینه ...
پ.ن: هنوز هم معتقدم پاک کردن تمام مطالب این وبلاگ کار درستی بود ، ولی الان یقین دارم که نوشتن این پست کار درست تریه ...